Love ss501&Lee min hoo
خانـ ه ♥ لینـ ک ♥ ایمیـ لـ ♥ پروفایـ لـ ♥ طـراح
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام اینم یه اپ بعد چند رووووز از دبل اس خب زیاد نمیحرفم ه نظرتون وقتی میفهمن بابا شدن چه شکلی میشن؟؟و وقتی بچه شون به دنیا میاد کلا چه طور بابایی میشن؟؟ هیون:اوه اوه اگه بفهمه بابا شده....وای .....کل دنیا رو خبر میکنه که بگه بچه دار شده...تو بیمارستان بچه رو ور میداره و میره و زنش تو بیمارستان میمونه.اسم بچشم میزاره گیتار کولوچه ای ......انقدر خوشحاله که اصلا تو بیمارستان به فکر زنش نیس و فقط احوال بچه رو میپرسه.....از همون سه سالگی بچه رو کلاس گیتار میزاره و کل الات موسیقی رو براش تشریح میکنه...از اون بابا های مغرور میشه که بچه ها ازش میترسن ولی بابای باحالیه چون همیشه تو خونه نمایش طنز بین بابا و مامان بر قراره..نصف اتاق بچه رو با گیتار پر میکنه و کلا برای بچش خیلی خرج میکنه جونگ: اول بسم ا... میگه اسمش باید نارنجی باشه....بعد بچه رو میگیره بغلش و میگه خدارو شکر به من کشیده...اگه به تو میکشید بیچاره چطور با اون قیافش میخواس بره مدرسه؟وووای بابا بمیره که چشات مث خودم فندقیه.....جونگی از اون باباهایی میشه که همیشه هوای بچشو داره و همیشه هم به بچش هویج میده...به خاطر همینه که چشاش هر روز قویتر میشه....مث خودش بزرگش میکنه و یه بابای باحال میشه هیونگ:یه سکته ی خفیف میزنه...بعد که به هوش اومد میگه من بابا شدم(په نه په مامان شدی)بعد بچشو سفت بغل میکنه و میگه اخ جون حالا دیگه کسی به من نمیگه که من مرد نیستم حالا من دیگه مرد شدم(بابا مرد)بعد از زنش تشکر میکنه و اسم بچشو شوید میزاره بعد میگه شوید باید بهترین ادم بشه ....از اون بابا ها که میخواد تو بزرگ کردن بچه کمک کنه ولی میاد ابروشو درس کنه میزنه چششو در میاره میشه و همش مایه ی عذابه کیو:وای هر چی بگم کم گفتم...از بس اقاس...از اون مردایی که دخترا دوس دارنه که همیشه هوای زنشوداره و اول حال زنشو میپرسه و بعد حال بچه(هیون یاد بگیره)از اون پدرای نمونه میشه که بچشو به بهترین نحو بزرگ میکنه یونگ:دست و پاش میلرزه و میاد بچشو بغل کنه که بچش میافته از دستش و میمیره(شوخییی)ولی خیلی با ترس و لرز بچشو بغل میکنه و هی مواظبه که نیافته...اسم بچشو نخود سبز میزاره و از اون باباهایی میشه که به بچش نمیگه بالای چشت ابروه..و تا دلش بخواد براش خرج میکنه صور کنید دابل اس معلم میشدن!!! عضا قراره بیان خونتون برای اولین بار و با خانواده تون اشنا بشن!!فک میکنید چطور رفتار میکنن؟ خب دیگه باباى
هیون جونگ:معلم جدی....فوق العاده جدی و بی اعصاب!!!اخیلی خوب درس میده....دانش اموزا همه ازش راضی ان!!ریاضی یا فیزیک درس میده صد در صد!!!در ضمن بچه ها به خاطر قیافه اش و جذابیتش عااااشقشن...با اینکه خیلی بد اخلاقه ولی همه ازش راضی ان و میپرستنش!!روز معلمم هزار تا کادوی توپ براش میارن چون خیلی دوسش دارن!!ولی از اون معلماس که در اوج بداخلاقی خیلی راحت میگیره به بچه ها!!!امتحاناش راحته!!راحت پاس میکنه و اصلا اهل اذیت کردن دانش اموزا نیست!!!به بچه ها خیلی کمک میکنه!!!زیاد مشقاشونو چک نمیکنه ولی کارش حرف نداره و همه درسشو خب یاد میگیرن!!!در عین حال کسی جرات ندره سر کلاسش نفس بکشه!!!ولی غیبت هم زیاد میکنه چون خیلی از صبحا خواب میمونه و نمیره سر کلاس به جای خودش جونگ مین میفرسته!!
یونگ سنگ:معلمی لطیف و مهربان....احتمالا ادبیات یا نقاشی درس میده!!!!امتحاناشم خیلی راحته و همه همیشه ازش یا بیست میگیرن یا نوزده!!!از ارومیش بچه ها شدیدا سوء استفاده میکنن و از سر و کولش بالا میرن!!!!!کلاساش خیلی شلوغه چون نمیتونه کلاسو کنترل کنه!!!کلاساش خسته کننده هم هست!!!از اول میاد درس میده یه بند تا اخر!!!ولی چون ارومو مهربونه و به کار کسی کار نداره هرچند بچه ها حوصله کلاساشو ندارن ولی خودشو دوس دارن!!
کیو جونگ:معلم فیزیک میشد!!کلاساش توام با هیجان بود و در عین حال که فول تایم درس میداد ولی خیلی هم سر کلاساش خوش میگذشت!!بچه ها خیلی باهاش راحت بودن و رابطه معلمی شاگردی نداشتن بلکه حسابی باهم صمیمی بودن!انقدر دانش اموزا دوسش داشتن که هرچی میگه به حرفش گوش میکنن حتی اگه تکالیف سنگین بهشون بده!!!به خاطر علاقه ای که به معلمشون دارن خوب درسشو میخونن و خجالت میکشن از اینکه نمره کم بگیرن!!!چون کیو با نگاهاش شرمنده شون میکنه!!!شدیدا به دانش اموزا اعتماد به نفس میده و نهایت تلاششو میکنه تا تک تک بچه ها درسو یاد بگیرن و نمره های خوب بگیرن...بعد از کلاس هم همیشه میشینه تا همه سوالاشونو بپرسن و حاضره همیشه از وقت استراحتش بگذره و اگه کسی درسو نفهمه سه هزار بار با حوصله براش توضیح میده....در ضمن بوی عطرش دخترای کلاسو میکشه.....هیچ تبعیضی بین بچه ها قائل نمیشه...امتحاناشم متوسط و روبه سخته ولی خوب صحیح میکنه تا همه نمره خوب بگیرن...
جونگ مین:
بهش میاد زیست یا فیزیک درس بده!!!یا حتی زبان!دو تا پارادکس مختلفه!!!یعنی در عین حال که بچه ها جرات ندارن سر کلاسش نفس اضافی بکشن در عین حال هم سر کلاسش از خنده بنفش میشن!!!وقتی جدی میشه همه باید نیششونو ببندن و فقط به درس توجه کنن و وقتی میخواد محیطو شاد کنه همه بیهوش میشن از خنده!!!همیشه از کلاسش صدای انفجار خنده میاد...در عین حال گاهی صدای عربده هاش میاد که یکی از بچه ها رو داره میندازه بیرون!!!شاگرداش عااااشقشن!!!هم به خاطر اخلاقاش هم به خاطر ظاهرش!!ز اون استاداس که تیپاش دخترای کلاسو هلاک میکنه و میکشه!!!
اگه دانش اموزاش تکالیفشونو انجام ندن باید خودشونو مرده فرض کنن!!!در عین حال هم میتونه خیلی منعطف باشه و با توجه به شرایط دانش اموز درک میکنه اگه نتونسته درس بخونه!!!خیلی خوب درس میده!ولی فقط درسو یک بار توضیح میده!!فوقش دوبار!!از ایناس که تا کلاس تموم میشه سریع میپره بیرون از کلاس و حوصله نداره از استراحتش بزنه و به بچه ها درس یاد بده.امتحاناشم انقدر سخته که همیه هفتادو پنج درصد کلاس میوفتن یا نمرات فاجعه میگیرن!!ولی جونگ مین شدیدا از دانش اموزای خوبش تعریف میکنه و میزنه تو سر بقیه دانش اموزا...شدیدا تبعیض قائل میشه و اعصاب بچه های خنگ رو نداره...ولی حال میکنه با بچه ها تیز و درس خون!!!
هیونگ جون:
فک کنم معلم زبان یا شیمی میشه!معلم که چه عرض کنم خودش یه پا دانش اموزه!!کم مونده بره بشینه پشت نیکمتو یکی از بچه ها رو بشونه به جای خودش پشت میز معلم!!!بسیار مهربون و دوست داشتنی و منعطف و باحال!!خوب درس میده ولی بعضی جاها میکشه بهش میره!!!بچه ها هم زیر سیبیلی رد میکنن چون میدونن اول اخر پاس میشن!!!حالا انقدر که این بچه کرم تشریف داره صاف میاد از جاهایی سوال طرح میکنه که تاحالا سر کلاس درس نداده!!!ولی بازم اگه کسی نمره خوب نگیره میخنده بهش و ناراحت نمیشه!!ولی امتحانای ترمش فووووووووووووق العاده راحته به طوری که دانش اموزا به خودشون شک میکنن که شاید سوالش نکته انحرافی داره و ما نمیفهمیم!!همه دانش اموزاشو دوس داره و اصلا هم تبعیض قائل نمیشه...هرکس صد جلسه هم غیبت کنه هیونگ چیزی بهش نمیگه...کلا هم همیشه نیش خودشو دانش اموزاش بازه تا بنا گوش!!!
اتمسفر خوب و ارامش بخشی در کلاس حاکمه
بیایید تصور کنیم که اعضا توی روز عروسیشون چه طوری رفتار میکنن؟
هیون جونگ:از لحظه ای که شما رو میبینه نیشش باز میشه و نمیتونه نگه اش داره تا اخر!!شاید اولین و اخرین بارتون باشه که هیون جونگو اینطوری با چنان نیش بازی میبینید در حالی که با تحسین نگاتون میکنه چون تا اخر عمرش بعیده که دیگه اینطوری ازتون تعریف کنه!!!
در طی عروسی هم خیلی حرکات معقول و با شخصیتانه ای رو از خودش نشون میده!عییین یه داماد با شخصیت!زیاد فرقی با دامادای دیگه ای که تاحالا دیدین نداره!!همینطوری یه جا میشینه و با شخصیت رفتار میکن گاهی هم بلند میشه و با عروس میرقصه یا با ملت سلام علیک میکنه!!!
یونگ سنگ:نفسش بالا نمیاد وقتی شما رو میبینه چون به نظرش خوشکل تر از شما روی کره زمین نیست!!اتا اخر عروسی هم چنان به شما زل میزنه انگار که اونجا فقط شما دونفر حضور دارید!!در طی عروسی هم همه اش یه دستمال دستشه و داره عرق صورتش و خشک میکنه و پر از استرس و خجالته!وقتی بلندشون میکنن که برقصن هم دیگه یه ده کیلویی وزن کم میکنه!!مدام هم دلش میخواد از مرکز توجه فرار کنه و به گوشه خلوتی پیش دوستاش پناه ببره!!جونگ مین و هیونگ و ذره ای هم کیو جونگ وقتی اینو این شکلی میبینن شیطنتشون گل میکنه و در طی عروسی هی تیکه بهش میپرونن و اذیتش میکنن به طوری که یونگ سنگ کم مونده بهشون حمله کنه و بزنتشون!
کیو جونگ:یه داماد با وقار که وقتی که شما رو در لحظه اول میبینه تعجب نمیکنه و فقط یه لبخند شیرین میزنه و بهتون میگه به نظر من تو همیشه همینقدر خوشگل بودی!چه در لباس عروسی چه قبلش!واسه همین دیدن این همه زیبایی از سمت تو واسه من کاملا عادیه!بعدشم بغلتون میکنه و میچرخونتتون توی هوا و قند توی دلتون اب میکنه!!
وقتی وارد مهمونی میشید هم همه مهمونا از اول تا اخر راجع به دامادی که گیر خانوادتون اومده حرف میزن و به به چه چه راه میوفته که چه اقااایی!چه داماد با شخصیتی!با مهمونا هم خیلی با اعتماد به نفسو با شخصیت رفتار میکنه و مدام هم خودش دستتونو میگیره و میاره وسط برای رقصیدن!!همه چیز عالی پیش میره!و
همه اش داره در طی عوسی بهتون اعتماد به نفس میده!
در طی عروسی هی اشک توی چشماش حلقه میزنه ولی شما نمیبینید گریه هاشو!ولی حس میکنید!!!
در ضمن از اینا میشه که هی بعد از ازدواج به دوستاشم توصیه میکنه که سریعتر ازدواج کنن و مدام از مزایای ازدواج میگه!
جونگ مین:واه واه واه!!!داماد که چه عرض کنم!بگو یه گلوله اتیش و نمک و همه چیز!!!اگه تونستی یه جا نگه اش داری بهت جایزه میدم!!لحظه ای که میبینتتون نمیتونه جلوی خنده شو بگیره به طوری که کاملا معلومه کف کرده از قیافه اتون ولی در نهایت سرشو نزدیک گوشتون میاره و میگه تازه برازنده همسریه من شدی!!بعد قه قه میخنده و شمام که حتما در حال کتک زدنش هستید ولی وقتی قیافه ناراحتتونو میبینه بغلتون میکن و می_بو_س_ه و میگه تو یه الهه زیبایی هستی!!بعد دوباره یه کرم دیگه میریزه و میگه:خدا درو تخته رو واسه هم جور کرده!
شمام دوباره چپ چپ نگاش میکنید و با خودتون میگید:چاره ای نیست!دیگه الان کار از کار گذشته و من زن این بلای خانمان سوز شدم!بعدشم که چنان از این ور سالن به اون ور سالن قل میخوره که انگار ده ساله تک تک فامیلاتون و مهمونا رو میشناسه!!با همه گرم و صمیمی!!!به طوری که مهمونا فک میکنن ایییییییول عجب داماد باحالیه!!با همه شوخی میکنه با هرکی که وسطه میرقصه!!کلا تا اخر مهمونی نمیشینه!!!همه اش هم با شما میرقصه و دستتونو میگیره از اون مدل رقصای روی مخ انجام میده که به زور طرفو میچرخوننو از این ور سالن پرت میکنن اون ور سالن!
در ضمن یه اهنگ هم واستون اماده کرده که خودش متنشو نوشته که میاد توی جمع براتون میخونه! و حسادت همه دخترای فامیل برمی انگیزه!شمام گریه تون میگیره!اخرشم شما رو بغل میکنه چنان محکم که دیگه چیزی ازتون باقی نمیمونه!رسما کتلت میشید!
این وسط هی میره به بقیه دابل اس هم حسابی فخر میفروشه که شما عرضه نداشتید زن بگیرید عوضش من زن گرفتم!ببینید بینید!!زن ام الهه زیباییه!!اگه تونستید زنی به خوشگلی زن من بگیرید!عمرااااا!بعدشم از اون پوزخندای معروفش میزنه و هیونگ در نهایت زیر لب به بقیه اعضا میگه:خدا اخر و عاقبتمونو به خیر کنه!
هیونگ جون:انقدر ذوق میکنه وقتی شما رو میبینه که اصلا همه چیز یادش میره و هی میره میاد بغلتون میکنه و توی هوا دو سه دور میچرخونه تون! و تمام صورتش تبدیل به یه خنده میشه!!!بعدشم با افتخار همراه شما وارد جشن عروسیتون میشه!
هر کس بهتون نگاه میکنه هیونگ سریع میگه ببین مردم چطوری نگاهمون میکنن!همه دارن از حسودی میترکن!!بعدشم وسط مهمونی تحت تاثیر جوی که مادر شما و مادر اون ایجاد میکنن های های گریه میکنه و اشک میریزه که هم اشک شوقه هم ناراحتی!!ًچون داره از مامانش جدا میشه(پسر گنده خوبه قبلشم جدا از مامانت زندگی میکردیااا!)
در ضمن دوست داره کل مهمونی رو با شما برقصه!!با فامیلاتونم گرم سلم علیک میکنه ولی واقعا ته دلش خیلی نگران و مضطربه!فامیلاتونم از این داماد شیرین خیلی خوششون میاد!!هیونگ هم بدتر از جونگ مین مدام به دوستاش خصوصا دابل اس فخر میفروشه و میگه ببینید من مرد شدم!!زن گرفتم شمام اگه عرضه شو دارید بگیرید!!(کلا خدا این دوتا رفیقو خوب انداخته به همدیگه!دوتا فخر فروشه جو گیر!!!)
جونگی تا اخر مهمونی هی هیونگو دست میندازه و هی تیکه بارش میکنه و اعضا منفجر میشن از خنده!!!ایه چندباری هم واسه هیونگ پا پله میگیره!نامرد!!
این بچه ام که دلش صافه و پاکه و هیچی به جونگ مین نمیگه!ولی جونگ مین و اعضا غش میرن از خنده!..جونگ مینو که اگه ول کنی بعید نیس توی غذای داماد مرگ موش بریزه!
هیون جونگ: خیلی با اعتماد به نفس و جدی...ولی کم حرف میشه...تا ازش چیزی نپرسن چیزی نمیگه و حرف نمیزنه ولی
وقتی هم بخواد حرف بزنه کاملا با اعتماد به نفس و با صدای بلند حرف میزنه....ولی به نظرم خیلی جدی میشه!!همه تشریفاتم به جا میاره
یونگ سنگ:یکم خجالت میکشه و کم حرف میشه....یکم هم هول میشه..توی صورت شما هم اصلا نگاه نمیکنه!!کلا فقط پایینو نگا میکنه!!!هی دستمال برمیداره و پیشونیشو که غرق عرق شده خشک میکنه!امکان داره چند بار خراب کاری کنه مثلا دو تا میوه از ظرفش بریزه بیرونو یکم دستش بلرزه و چایی بریزه!!کلا هول میکنه بچه...خجالتیه خب!!
کیو جونگ:فقط لبخند میزنه و با علاقه به همه نگاه میکنه!!با اعتماد به نفس زیادی با همه رفتار میکنه...مدت زیادی نمیگذره که با همه صمیمی میشه...در عین حال که احترام زیادی هم میزاره ولی خیلی زود با خواهرو برادرتون صمیمی میشه و شوخی میکنه و بگو بخنداش شروع میشه البته در اوج احترام...و کاری میکنه که خیلی زود همه بهش اطمینان میکنن و روش حساب باز میکنن و زود محبوب خانوادتون میشه(الهی قربونش برم..داداش جیگر خودمه)بعد مثلا همون شب اول خانوادتون قرار میزارن که باهاش برن شمال!!چه داماد پسندیده ایه جدا!!
جونگ مین:اعتماد به نفس که چه عرض کنم!اعتماد به سقف!!!هی خنده اش میگیره!!وقتی میخواد صحبت رسمی بکنه هی به زور درحالی که داره از شدت خنده غش میکنه نیششو نگه میداره...وقتی هم خنده اش میگیره توی چشمای مامانو باباتون نگا نمیکنه ولی کاملا معلومه نیشش داره از هم در میره!!!خیلی هم واسه خواهر و برادر بزرگ ترتون شیرین زبونیو و خود جا کنی میکنه به طوری که در عرض 10 دقیقه همه احساس میکنن صد ساله میشناسنش و همه عاشقش میشن به طوری که اگه شمام نخوایید مجبورتون میکنن که باهاش ازدواج کنید...با خواهرو برادر کوچیکترتونم خیلی خوشگل رفتار میکنه..براشون میوه پوست میکنه و شوخی میکنه و بچه گونه حرف میزنه...صدای قهقهه هاش کل خونتونو فرا میگیره...اصلا انگار نه انگار که دفعه اولشه که خانوادتونو میبینه!!...همه خانوادتون کلی باهاش حال میکنن و از دستش غش میکنن به طوری که هی بهتون میگن که دوباره بیارینش خونه...و حتی بعید نیست که در همون دیدار اول بره به باباتون بگه ببخشید لطفا یه پیژامه به من بدید که این کتو شلوار عوض کنم(وااااااااااااای خودم مردم از خنده)جونگ مینه دیگه
هیونگ: خیلی رسمی!!خیییییییییلییییی رسمی!!!سعی میکنه همه تشریفات رو به نحو احسن به جا بیاره!!!خیلی جدی!برعکس هیون و یونگ سنگ , هیونگ جون خیلی پر حرفی میکنه!!و انقد مردونه و جدی رفتار میکنه که باباتون میگه به به عجب دامادی نصیبم شد!!به نظرم مدت زیادی طول میکشه تا روی صمیمی و خوش خنده و شوخشو نشون خانواده تون بده!!و خواهر برادرتونم دیر اون روشو میبینن!!!(هیونگو با اون مدل موای بالا زده اش توی لاو یا تصور کنید...من اونطوری دارم تصورش میکنم)
طراح : صـ♥ـدفــ |